مدرس ادبیات فارسی بیان کرد:
احیای هویت ملی و زبان فارسی در شاهنامه فردوسی
به گزارش روابط عمومی سازمان جهاد دانشگاهی استان گیلان آزیتا روستا، مدرس ادبیات فارسی، در نشست ادبی پاسداشت زبان فارسی و بزرگداشت حکیمابوالقاسم فردوسی که روز ۲۵ اردیبهشت ماه در مرکز آموزش علمی کاربردی جهاددانشگاهی رشت برگزار شد، ضمن گرامیداشت بزرگمرد تاریخ حماسه و ادب ایران، حکیم ابوالقاسم فردوسی، بیان کرد: این شاعر پارسیگوی، دو گوهر گرانبها برای ایران و ایرانیان به ارمغان آورد و جاودانه ساخت و آن دو، زنده نگهداشتن هویت ملی و ایرانی و زنده نگهداشتن زبان شیرین فارسی است.
این فعال فرهنگی با بیان اینکه ادبیات جهان از نظر محتوا به سه دسته کلی تقسیم میشود، ابراز کرد: این تقسیمبندی شامل ادبیات غنایی، تعلیمی و حماسی است. حماسه بهمعنای شجاعت و دلاوری است و وجه اصلی آن، دل بهدریازدن و تن به خطر سپردن است و موضوع آن بیان ارزشهای ملی و قومی و احیای هویت ملی با ذکر دلاوریها و پیروزیهای یک ملت است.
وی حماسه را زادهی ملتی متمدن و با فرهنگ دانست و با بیان اینکه شاعر حماسی همانند تاریخنگاری است که مجد، عظمت و صلابت ملت و پهلوانان قوم خویش را بیان میکند و از دلاوریها سخن میگوید، گفت: قهرمانپروری از ویژگیهای بارز حماسه است.
این کارشناس ارشد ادبیات فارسی به کهنترین حماسه گیل گمش، و حماسه های دیگر از جمله مهابهاراتا، رامایانا، ایلیاد و ادیسه و... اشاره کرد و افزود: یکی از معروفترین حماسههای ایران و جهان، شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی است که ۶۰ هزار بیت دارد و در نوع خود بینظیر، شگرف و شگفت است.
روستا با بیان تاریخچهای از زندگی حکیم ابولقاسم فردوسی عنوان کرد: وی حدود سال ۳۲۹ هجری قمری در طابران طوس بهدنیا آمد. فردوسی در آغاز سرودن شاهنامه صاحب ثروت فراوان بود و املاک زیادی از پدر به او رسیده بود که همه را صرف نوشتن شاهنامه نمود. او علاقمند به تاریخ این سرزمین بود و به ایران عشق میورزید. پیش از وی شخصی به نام دقیقی حدود هزار بیت از این کتاب را سرود ولی کارش نافرجام ماند و فردوسی کار او را ادامه داد و چیزی حدود سی سال از عمر خود را صرف این کار نمود.
این مدرس دانشگاه با اشاره به اینکه منبع اصلی فردوسی در سرودن شاهنامه، شاهنامه ابومنصوری بود که به نثر نوشته شده بود، اذعان کرد: شروع نوشتن شاهنامه پیش از به سلطنت رسیدن سلطان محمود غزنوی بود ولی از آنجایی که فردوسی تمام عمر خود را صرف نوشتن شاهنامه کرده بود، به مرور دچار تنگدستی شد. به همین خاطر در ادامه به پیشنهاد اطرافیان کتاب خود را به نام سلطان محمود کرد تا شاید مورد توجه قرار گیرد. هنگام مراجعه به دربار، استقبال خوبی از وی نشد و فردوسی مایوس از این رفتار، مدتی از شهری به شهر دیگر رفت تا اینکه سرانجام در زادگاه خود، طوس درگذشت.
وی ادامه داد: اجازه دفن در گورستان مسلمانان به پیکر فردوسی داده نشد و وی در همان باغ متعلق به خودش که در طوس است دفن شد.
از دلایل دشمنی سلطان محمود با فردوسی میتوان به مواردی اشاره کرد از جمله اینکه سلطان محمود ترکنژادی متعصب بود و فردوسی یک وطنپرست پارسیتبار که بارها در شاهنامه به ترکان تاخته بود. همچنین اعتقادات مذهبی و حسادت حاسدان دربار از جمله دلایل این کدورت است. البته سلطان محمود بعدها پشیمان میشود و هدایایی توسط ماموران خود به درب خانه فردوسی میفرستد اما دیگر فردوسی در قید حیات نبود.
روستا مطرح کرد: مرحوم فروغی معتقد است که ارکان اربعه زبان و ادبیات فارسی، فردوسی، سعدی، مولانا و حافظ هستند. کمااینکه این سه شخصیت بزرگ ادبی بعد از فردوسی در آثار خود به آثار فردوسی نیز نظر داشتند.
روستا افزود: نخستین منت فردوسی بر ما احیا و ابقا تاریخ و هویت ایرانی است. اگر فردوسی این کار را نمیکرد احتمال میرفت بخش بزرگی از این تاریخ در سیل عظیم حوادث از بین رفته و یا اگر هم از بین نمی رفت ناشناس می ماند و خوانندگان بسیار کمی داشت . اما شاهنامه ای که فردوسی نوشت ،خوانده شدو ناشناس نماند.
همچنین ابقای زبان پارسی از دیگر خدمات فردوسی بزرگ است. شعر اگر حافظ زبان باشد باید ضمن اینکه جامع همه محسنات شعری باشد، همهفهم هم باشد . علت خوانش شاهنامه در اماکن مختلف در طول تاریخ ایران، زبان همهفهم این اثر ماندگار است.
این کارشناس ارشد ادبیات فارسی با بیان اینکه شاهنامه از هر دو حیث کمیت و کیفیت، بزرگترین اثر نظم پارسی و از شاهکارهای بیبدیل ادبی است، تصریح کرد: شاهنامه از سه بخش اساطیری، پهلوانی(حماسی) و تاریخی تشکیل شده و بهعنوان مهمترین سند ادبیات فارسی است. سخن فردوسی از چاپلوسی، لغو، طعنه و دروغ بهدور بود. از جمله محاسن وی انتخاب دقیق منابع، گزینش داستانهای جذاب، جانبخشی مطالب خشک و بیروح و امانتداری در منابع است.
وی افزود: پنج اصل بنیادین شاهنامه، خداپرستی، خردورزی، دادگری، نام نیک و شادی است. فردوسی خرد را سرمایه تمام خوبیها و نیکیها میداند همانگونه که شخصیت بزرگترین قهرمانان شاهنامه، آمیزهای از خرد و جنگاوری است. فردوسی برای تبیین بیشتر چارچوب اصلی خرد، ده دیو را دشمن آن میداند و چنین بیان می کند:
«دهاند اهرمن هم به نیروی شیر
که آرند جان و خرد را به زیر
بدو گفت کسری که ده دیو چیست
کزیشان خرد را بباید گریست؟
چنین گفت پاسخ که آز و نیاز
دو دیوند با زور و گردن فراز
دگر خشم و رشک است و ننگ است و کین
چو نمّام و دو روی و ناپاک دین
دهم آنکه از کس ندارد سپاس
به نیکی و هم نیست یزدانشناس»
نظر شما :