منظومه مهر /نجمه (س )
نجمه (س )؛ مادر امام رضا (ع )
تو در جنوب کشور فرانسه در بندری به نام مارسی به دنیا آمدی. تو را نجمه می خوانند، این کلمه به معنای ستاره می باشد. پدر و مادرت امید داشتند که تو در آسمان خوبی ها همچون ستاره بدرخشی و برای همین این نام را برای تو انتخاب کردند و سرانجام هم چنین شد.
تو سعادت پیدا کردی که مادر امام رضا (ع ) بشوی و چه سعادتی از این بالاتر که مادر پنج امام شیعه هستی.
تقدیر چنین رقم می خورد که تو از فرانسه به عنوان کنیز به مدینه برده می شوی. وقتی به مدینه می رسی امام کاظم (ع ) فرستاده ای می فرستد و او با کسی که تو را به مدینه آورده است سخن می گوید، ساعتی بعد در خانه امام صادق (ع ) می روی و نزد همسرش (حمیده ) درس می آموزی، تو جز بزرگواری و زیبایی در خانه امام نمی بینی، تو شیفته این خاندان شده ای.
تو بسیار با ادب هستی و همواره احترام زیادی از حمیده می گیری. روزی از روزها حمیده به فرزندش امام کاظم (ع ) چنین می گوید: «من کسی را با فضیلت تر از او تا به حال ندیده ام... ». اینجاست که امام کاظم (ع ) تصمیم می گیرد با تو ازدواج کند، پس به تو پیشنهاد ازدواج می دهد و تو قبول می کنی.
مدتی می گذرد، خدا به شما فرزند پسری می دهد، اسم او را «علی » می گذارید، فرزند شما بعدا با لقب «رضا » مشهور می شود. آری، او امام هشتم شیعیان خواهد بود.
وقتی به امام کاظم (ع ) خبر رسید که فرزند تو به دنیا آمده است او به دیدار تو آمد، در حالی که لبخند به لب داشت به تو گفت: «ای نجمه، کرامت خدا بر تو مبارک باد! »
آری، مقام مادری امام، کرامتی از طرف خداست که هر کسی شایستگی آن را ندارد، اینجا بود که تو از جا برخاستی و امام رضا (ع ) را در حالی که در پارچه ای سفید پیچیده بودی تقدیم امام کاظم (ع ) کردی. امام کاظم (ع ) فرزندش را در آغوش گرفت و روی او را بوسید و سپس در گوش راستش اذان و در گوش چپش اقامه گفت و با آب فرات، کام او را برداشت. بعد از لحظاتی نوزادش را به تو داد و چنین گفت: «فرزندت را بگیر که او ذخیره خدا و حجت خدا بعد از من است ».
اکنون فرزندت در آغوش توست و تو با مهر مادری او را بزرگ می کنی ...
منبع: برداشتی آزاد از کتاب دوازده مادر، آشنایی با زندگی مادران معصومین (ع ) دکتر مهدی خدامیان آرانی
نظر شما :